همیشه که نمیشود از یک زاویه به زندگی نگاه کرد، زندگی زاویه های متفاوت خاص خودش را دارد. اینکه اول صبح چشمانت را باز کنی و لبخند بزنی به روزی که در انتظارت است، یا چشمانت را باز نکرده به روزهایی فکر کنی که سختیهایش را پشت سر گذاشته ای...
#حدیث رسولی
برای مشاهده متن کامل همراه با دکلمه، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
آدم در زندگی یا باید نیمکت نشین باشد و پتو بکشد روی ساق هایش و از تماشای بازی لذت ببرد یا اینکه برود توی زمین و تا آخرین رمق بدود. به تو گفتند برو گوشه زمین و گرم کن و تو نود دقیقه تمام بی اینکه حتی یک نفر تماشایت کند به تنت کش دادی به این امید که بالاخره کسی تعویض می شود و تو جایش را می گیری. در همین فکرهایی که ناگهان داور سوت پایان را می دمد و تمام. یعنی همه رویاهایت از همان سوراخ سوت بیرون میزند و می شود باد هوا. می دانی، امید واهی دادن به کسی از نشاندنش روی نیمکت خیلی زجرآورتر است. یکی این را حالی زندگی بکند.
#محمدرضا امانی
بازنشر در کانال «قلم دل» به همراه دکلمه؛ بر روی لینک زیر کلیک کنید:
«دامنه لغاتم کم است!» این سخن از دهان کسانی خارج میشود که یا اصلاً اهل مطالعه نیستند و یا اتاقشان تا سقف پر از کتاب است، اما برای تزئین اتاق و پز دادن! گاهی هم پارچهای را بر میدارند و گرد و غبار را از سر و روی کتابها میزدایند که خودش جای بسی شکر دارد. این افراد از دایره بحث ما خارجند. سخن با کسانیست که...
برای مشاهده متن کامل، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
شادترین آدم ها کسانی هستند که صادقانه به هرچیز و هرکسی که دوست دارند ابراز احساسات می کنند.
آدم هایی که تنهایی را انتخاب کرده اند ، باز هم دوست دارند میانه ی راه کسی کنارشان بایستد از رنگ شادترین آدم ها.
آدم هایی که خود واقعی شان از جنس بودن است.
آدم ها در نیمه ی پنهان خفته ی خودشان ، باز هم واژه ای به نام «محبت» را زنده نگه می دارند . کدام آدم را دیده ای که بدون داشتن محبتی باز هم بتواند شاد زندگی کند؟
حتی مشکلات زندگی ، بر روی هریک از ما لبخندی می زند و منتظر پاسخی از ماست.
کاش همه ی ما جزو شادترین افراد زندگی یکدیگر باشیم .
#حدیث رسولی
بازنشر در کانال قلم دل؛ بر روی لینک زیر کلیک کنید:
نوشتن در مقابل کارهای دیگر، کار کم خرجیست. یک قلم میخواهد و یک کاغذ. یا اگر بخواهیم مدرن به ماجرا بنگریم، یک وُرد میخواهد و انگشتان شما را که چرخش بدهید روی صفحه کلیدتان.
پیشنهاد میکنم بنویسید. هر چه از آب در بیاید بنویسید. اصلاً مثل کلاس اولیها...
برای مشاهده متن کامل، بر روی لینک زیر کلیک کنید:
تا به حال اندیشیده ای که شاید فردا صبح چشم باز کنی و ببینی دیگر همه چیز تمام شده؟ که دیگر در این جهان نیستی و فرصت تمامی دوستت دارم های ته نشین شده در دلت، تمامی بغل کردن های قندیل بسته در عمق تنت و تمامی نگاه های مهربانِ دوست داشتنی به آدم ها را از دست داده ای؟ تا به حال اندیشیده ای که شاید فردا صبح چشم باز کنی و ببینی آدم هایی که لابه لای زندگی ات می لولند، برای همیشه رفته اند؟ که دیگر نیستند تا یک چای عصرانه را با آن ها شریک بشوی؟ که پشیمان شوی برای تمامی ساعاتی که در برابرشان اخمو بودی، قهر کردی، بدخلقی کردی و حوصله ی بودنشان را نداشتی؟ میان این همه هیاهو، در همین لحظه، اویی که ترجیح میدهی این روزها نگاهش نکنی را به یاد بیاور. یک دم، تنها یک دم چشمانت را ببند و با خودت بگو اگر نباشد چه به روزم می آید؟ اگر دلت لرزید، قدر بودنش را بدان...
متن و دکلمه در: